سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فناوری آموزشی و بازی درمانی

حدیث و روانشناسی

  حدیث و روانشناسی 

حدیث (1) امام على علیه السلام :

اَلنّاسُ کَالشَّجَرِ شَرابُهُ واحِدٌ وَثَمَرُهُ مُختَلِفٌ؛
مردم همانند درختان اند که آبشان یکى است و میوه هایشان گوناگون.

غررالحکم، ج2، ص136، ح2097

حدیث (2) امام على علیه السلام :

اَلنّاسُ إلى أشکالِهِم أَمیَلُ؛
مردم به همانند خود، بیشتر تمایل دارند.

بحارالأنوار، ج78، ص92، ح100

حدیث (3) امام صادق علیه السلام :

اَلنَّومُ راحَةٌ لِلجَسَدِ وَالنُّطقُ راحَةٌ لِلرّوحِ وَالسُّکوتُ راحَةٌ لِلعَقلِ؛
خواب، آرام بخش جسم است، سخن گفتن آسایش روح است و سکوت، سبب راحتى عقل است.

من لایحضره الفقیه، ج4، ص402، ح5865

حدیث (4) امام على علیه السلام :

إِنَّ لِلقُلوبِ شَهوَةً وَکَراهَةً وَإِقبالاً وَإِدبارً فَتوها مِن إِقبالِها وَشَهوَتِها، فَإِنَّ القَلبَ إِذا اُکرِهَ عَمِىَ؛
دلها را حالتِ خواستن و ناخواستن و روى آوردن و پشت کردن است. از راه خواسته ها و تمایلات سراغ قلبها بروید، چرا که اگر دل را به کارى مجبور کنند، کور مى شود.

نهج البلاغه، حکمت 193

حدیث (5) امام على علیه السلام :

مَن لَم یُحسِن ظَنَّهُ استَوحَشَ مِن کُلِّ أَحَدٍ؛
آن کس که گمان خود را نیکو نسازد (و بدبین باشد) از هر کسى وحشت مى کند.

غررالحکم، ج5، ص442، ح9084

حدیث (6) امام على علیه السلام :

اَلنّاسُ أعداءُ ماجَهِلوا؛
مردم، با آنچه نمى دانند دشمن اند.

نهج البلاغه، حکمت 438

حدیث (7) امام على علیه السلام :

خَوافِى الخلاقِ تَکشِفُهَا المُعاشَرَةُ؛
خصلت ها و اخلاق پنهان را، معاشرت آشکار مى سازد.

غررالحکم، ج3، ص466، ح5099

حدیث (8) امام صادق علیه السلام :

رَجُلاً یَسأَلُ اَبا عَبدِ اللّه  علیه السلام فَقالَ: الرَّجُلُ یَقولُ أَوَّدُکَ، فَکَیفَ أَعلَمُ أَنَّهُ یَوَدُّنى؟ فَقالَ: اِمتَحِن قَلبَکَ، فَإن کُنتَ تَوَدُّهُ فَإنَّهُ یَوَدُّکَ؛
شخصى از امام صادق علیه السلام پرسید: گاهى به من گفته مى شود: دوستت دارم. از کجا بدانم که (راست مى گوید و) دوستم دارد؟ حضرت فرمودند: قلب خودت را بیازماى، پس اگر تو او را دوست دارى، بدان که او نیز تو را دوست دارد.

کافى، ج2، ص652، ح2

حدیث (9) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

بِمَوتِ النَّفسِ تَکونُ حَیاةُ القَلبِ وَبِحَیاةِ القَلبِ البُلوغُ إِلَى الاِستِقامَةِ؛
زیرا پاگذاشتن هوا و هوس، دل را زنده مى کند و زنده دلى، سبب استقامت است.

مستدرک الوسایل، ج11، ص226، ح12813

حدیث (10) امام صادق علیه السلام :

مَن ساءَ خُلقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ؛
هر کس بداخلاق باشد، خودش را شکنجه و آزار مى دهد.

کافى، ج2، ص321، ح4

امام علی علیه السلام می‌فرماید: من توکل لم یهتم[2]

 

معمولاً برای فهم چنین حدیث‌هایی، چند کار صورت می‌گیرد: یکی فهم تک تک واژه‌ها و دیگری فهم معنای به هم پیوسته آنها. لذا در این روایت نخست معنای واژه توکل بررسی می‌شود و سپس واژه «همّ». توکل، واژه‌ای شناخته شده در فرهنگ اسلامی است و «همّ» را نیز می‌توان به معنای اندوه دانست. آنگاه در مجموع ممکن است به این معنا برسیم که «هر کس توکل کند، اندوهگین نمی‌شود.» اما یک چیز را نباید فراموش کرد و آن این که این، ترجمه حدیث است نه فهم عمیق که در ادبیات دینی از آن به عنوان فقه الحدیث یاد می‌شود. فهم حدیث و هر گزاره دینی با ترجمه به دست نمی‌آید. ترجمه، فقط فارسی زبان را به نوعی هم‌زبان عرب زبان می‌سازد. آیا هر کس عرب‌زبان است، معنای عمیق گزاره دینی را می‌فهمد؟ قطعاً چنین نیست. بر همین اساس یک پژوهشگر روانشناس باید برای فهم عمیق حدیث از لایه ظاهری گزاره‌های دینی گذر کند تا به معارف عمیق‌تر دست یابد و امکان تولید علم و نظریه‌پردازی پیدا کند. آنچه مهم است این است که باید با رویکردی روان‌شناختی و با پرسش‌های روانشناختی به سراغ متون دینی برویم و آنها را استنطاق کرده و به سخن درآوریم. لذا برای فهم معارف روان‌شناختی در حدیث پیش گفته باید چند کار صورت گیرد:

 

یک. موقعیت‌شناسی

 

نخست باید موقعیت روان‌شناختی را که حدیث در باره آن سخن می‌گوید، شناسایی کرد. پژوهشگر باید در این باره مهارت کسب کند. موقعیت مورد بحث در این حدیث، فشارهای روانی است که از عبارت «لم یهتم» فهمیده می‌شود. یکی از موقعیت‌هایی که در زندگی پیش می‌آید و روانشناسی در صدد پاسخ‌گویی به آن است، مسئله فشارهای روانی است. یکی از پرسش‌های مهم در این زمینه آن است که چگونه می‌توان فشارهای روانی را کنترل کرد و کاهش داد و حدیث دقیقاً همین نکته را هدف قرار داده است.

 

دو. راه حل‌شناسی

 

در مرحله بعد باید راهکار ارائه شده در حدیث را برای این موقعیت شناسایی کرد. راهکار ارائه شده در حدیث «توکل» است که از عبارت «من توکل» فهمیده می‌شود. بر اساس این حدیث یکی از راهکارهای کاهش فشارهای روانی توکل کردن است. در این مرحله لازم است از مطلق کردن پرهیز نمود و تصور نکرد که اولین و آخرین راه حل همین است؛ بلکه باید گفت راه حل ارائه شده در این حدیث چنین است.

 

سه. تبیین

 

فهم روان‌شناختی حدیث بدینجا ختم نمی‌گردد و پژوهشگر باید به پرسش دیگری پاسخ دهد که چرا توکل موجب کاهش فشارهای روانی می‌گردد. این یک پرسش تبیینی است و تا به آن پاسخ داده نشود نمی‌توان گفت که ابعاد روان‌شناختی دیدگاه دین در این زمینه فهم شده است. در این حدیث دو مؤلفه وجود دارد که عبارتند از توکل و کاهش فشار روانی. لذا به طور مشخص سؤال این است که چگونه توکل موجب کاهش فشار روانی می‌گردد. بدین منظور باید مراحل زیر را پیمود:

 

?-مفهوم‌شناسی: در حدیث، صحبت از توکل شده است و لذا باید مفهوم توکل شناخته شود. آفت بزرگی که در این زمینه وجود دارد، سطحی‌نگری و بسنده کردن به شنیده‌هاست. معمولاً توکل به معنی «واگذار کردن» دانسته می‌شود. در حالی که توکل به معنی اعتماد و تکیه کردن است. اکنون جای بررسی روش مفهوم‌شناسی نیست ولی یکی از ضرورت‌های چنین پژوهشهایی، بازشناسی مفاهیم دینی با رویکرد روان‌شناختی است. در یک بررسی دقیق به دست می‌آید که توکل به معنای تکیه کردن به یک ستون (عمد) محکم و استوار است. تا کنون یک گام پیش رفته‌ایم و مشخص شده که تکیه‌گاه داشتن و تکیه کردن بر آن موجب کاهش فشارهای روانی می‌گردد. اما همچنان می‌توان پرسید که چگونه تکیه کردن بر یک منبع قابل اطمینان چنین پیامدی دارد. پاسخ را باید در مراحل بعدی یافت. 

 

?-ویژگی‌شناسی: شناخت ویژگی‌های توکل به پژوهشگر این امکان را می‌دهد تا به پرسش پیش گفته پاسخ گوید. در لابه‌لای متون دینی، ویژگی‌های مختلفی برای توکل بیان شده است، اما در این مجال تنها به یک مورد اشاره کرده و بر اساس آن کارکرد توکل را در کاهش فشار روانی تبیین می‌کنیم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره نقش توکل می‌فرماید: «من أحبّ أن یکون أقوی النّاس فلیتوکل علی الله؛ [3] کسی که دوست دارد قوی‌ترین مردم باشد، پس، باید به خداوند توکل کند.» واژة محوری در پرسشی که اینجا در صدد یافتن پاسخ آن هستیم، قوت و قدرت است که از عبارت «أقوی الناس» به دست می‌آید. بر اساس این حدیث شریف، ویژگی‌ مهم توکل «تقویت کردن» است. بر همین اساس می‌توان گفت که یکی رازهای توکل، قدرتمند‌سازی است. 

 

?-توضیح رابطه: اکنون پژوهشگر می‌تواند از این منظر به تبیین موضوع بپردازد و رابطه میان توکل و کاهش فشار روانی را توضیح دهد.... 

 

تکیه کردن بر یک منبع مطمئن قدرت، از عوامل بسیار مهم در افزایش مقاومت در برابر سختی‌هاست. کسی که به یک منبع قدرت، اتکال می‌کند، قدرت او را به قدرت خود پیوند می‌زند؛ از این رو، بر توان خود می‌افزاید و احساس اقتدار می‌کند. از سوی دیگر، با اعتماد به یک منبع قدرت، انسان، تحت حمایت و حفاظت صاحب قدرت قرار می‌گیرد و همین امر، موجب تقویت روحی و روانی انسان می‌گردد. هر چه منبع قدرت، قوی‌تر و شکست‌ناپذیرتر باشد، فرد نیز قدرتمندتر و شکست‌ناپذیرتر می‌گردد. خداوند، قدرت مطلق است و لذا توکل بر او نیز شما را قوی‌ترین خواهد ساخت. این، راه مطمئنی برای افزایش توان مقاومت است. وقتی پیامبر خدا (ص) با وجود آن همه مشکلات، تنها ماند، خداوند متعال، همین اصل را به او آموزش داد و فرمود: «فإن توّلو فقل حسبی الله لا إله الاّ هو علیه توکّلت و هو ربّ العرش العظیم».[4]


روان شناسی رنگها

روانشناسی رنگها

آیات وحی و کلمات پیشوایان دین، بر نقش رنگ‌ها و گوناگونیشان در خلقت جهان، به گونه مستقیم یا غیر مستقیم توجه داده‌اند. کشف این ارتباطات و دلالت رنگ‌ها بر مفاهیم، در زندگی معنوی و مادی بشر نقش به‌سزایی خواد داشت.

در ژرفای اسرار قرآنی، می‌توان از رموز رنگ‌ها و هر آنچه سبز و زرد، سیاه و سفید، سرخ و کبود در دل دارند و با ما گفت‌وگو می‌گویند نام برد. خداوند در آیه شریفه 59 سوره مبارکه انعام می‌فرماید: «هیچ تر و خشکی در جهان نیست، مگر آنکه در کتاب مبین گنجانده شده است.» فصول سال حاوی رنگ‌های مختلف است و رنگ‌های مختلف گیاهان نشانه‌هایی است برای خردمندان.

نویسنده در بخش‌های رنگ آبی، رنگ زرد، رنگ سبز، سیاه و سفید، رنگ قرمز و رنگ کلام به بحث درباره این موضوع می‌پردازد. نویسنده در بخشی از مقاله می‌نویسد: علم روانشناسی امروزه ثابت کرده است که هر کدام از رنگ‌ها، نشانه‌ها یا درمان هستند و می‌توانند در ایجاد جاذبه و دافعه، توازن و تعادل بین ذرات عالم، مؤثر باشند، حتی گاهی همین رنگ‌ها، راز دل خلایق را رو می‌کند، به گونه‌ای که علاقه هر شخصی به رنگی خاص حکایت از شخصیت درونی و ذوقی او دارد، پس ما را بر آن می‌دارند تا از دیدن این همه نظم در خلق موجودات، فتبارک را بر زبان جاری کنیم.

این محقق در بررسی رنگ سبز می‌نویسد: امروزه دانشمندان رنگ سبز را برای درمان بیماری‌های عصبی و اختلالات روانی به کار می‌برند و آن‌را خنک‌کننده، تعدیل کننده نور خورشید، مسکن و هیپنوتیک توصیف کرده‌اند. رنگ سبز در سیستم عصبی برای بی‌خوابی‌ها و خستگی‌ها مؤثر است. فشار خون را کم می‌کند و مویرگ‌ها را منبسط می‌کند.

از این مقاله می‌توان نتیجه گرفت که از تأمل در آیات و روایات به وضوح به دست ‌می‌آید که رنگ‌ها، حسن و قبح ذاتی ندارند و هر رنگ دارای جنبه‌های روانی مثبت و گاه منفی در بسترهای مثبت است. قرآن، دارای انطباق وحی با واقعیت است و فطت انسانی، با کلام خداوند متعال، همواره یک‌سو و هم جهت است.

بهترین رنگ‌ها از جانب خداوند متعال در قرآن کریم (آیه 138/بقره) این گونه معرفی شده است: «صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ: بهترین رنگ‌ها، رنگ خدایی است و ما برای او بنده‌ایم.» امام صادق(ع) هم در این زمینه می‌فرماید: «الصبغة هی الاسلام: آن رنگ‌آمیزی، اسلام است.» و بندگی ما، تنها با رنگ خدایی معنا دارد و بس.

اگرچه بحث در زمینه آفرینش شگفت رنگ‌ها، صاحبان فکر را به سوی صانع متعال می‌کشاند و دنیاطلبان را نیز مدهوش خود می‌سازد و ارتباط آنان را با عالم بالا قطع می‌کند، لیکن به یاد داشته باشیم که از تعلق رنگ‌ها خارج شدن و به بی‌رنگی‌های معنوی دل سپردن، خود بهترین نوع رنگ گرفتن است که البته این نیز مقوله‌ای دیگر است و از خداوند توفیق درک این مقام را می‌طلبم.

 

جهان هستی به همه شگفتی هایش پیش روی ماست. خالق زیبا آفرین و حکیم اجزاء عالم را در اشکال و اندازه های مختلف آفرید و با رنگهای گوناگون و جذاب بیاراست تا بشر ـ برترین مخلوقش ـ با جهان و پدیده های آن ارتباطی عمیق و سرشار از احساس برقرار کند در درک و فهم اسرار آن توفیق یابد و آسانتر به اهدافش دست یابد.
آیات وحی و کلمات پیشوایان دین بر نقش رنگها و گوناگونیشان در خلقت جهان به گونه مستقیم و غیرمستقیم توجه داده اند. کشف این ارتباطات و دلالت رنگها بر مفاهیم در زندگی معنوی و مادی بشر نقش به سزایی خواهد داشت.
کلید واژه ها: طبیعت، رنگ، روان شناسی.

درآمد
 

در ژرفای اسرار قرآنی، می توان از رموز رنگها و هر آنچه سبز و زرد، سیاه و سرخ و کبود در دل دارند و با ما گفتگو می گویند، نام برد.
«... ولا رطب و لابس الا فی کتاب مبین» ؛(انعام:آیه59) هیچ تر وخشکی در جهان نیست، مگر آن که درکتاب مبین [گنجانده] شده است.
فصول سال حاوی رنگهای مختلف است و رنگهای مختلف گیاهان نشانه هایی است برای خردمندان:
«الم تر ان الله انزل من السماء ماء فسلکه فینابیع فی الارض ثم یخرج به زرعاً مختلفاً الوانه ثم یهیج فتریه مصفراً ثم یجعله حطاماً ان فی ذلک لذکری لاولی الالباب»؛ (زمر:آیه 21) نمی بینی که خداوند آب باران را از آسمان فرو فرستاد، و نهرها را در روی زمین جاری کرد، و بعد انواع گیاهان، به رنگهای مختلف را به این وسیله رویاند، و بعد از این که سبز و خرم شد، آن را می بینی که زرد شده است. آنگاه خداوند آن را چوب و علف خشک می گرداند؛ همانا در آن صاحبان عقل متذکر شوند.
رنگارنگی ،در خوراکی ها، خوردنشان را لذت بخش تر می کند:
«...فاخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها...»(فاطر:آیه27) ... سپس به واسطه باران میوه های رنگارنگ را خارج کردیم...
با وجود این که آب باران یکی است، اگر مقتضای بیرون آمدن میوه ها همین باران بود، باید همه میوه ها به یک رنگ باشند. پس همین اختلاف رنگها دلیلی بر تدبیر الهی در این رنگ آمیزی است (تفسیرا لمیزان:ج17ص62).
علاوه بر این از ویژگی های برخی گیاهان این است که در رنگ آمیزی اشیاء کاربرد دارند و این نشان از اهمیت رنگها نزد خالق هستی است دگرگونی زبانها و رنگهای مردم نیز آیتی برای دانشمندان دانسته شده است:
«ومن آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لآیات للعالمین»؛(روم:آیه22)و یکی از نشانه های قدرت الهی، خلقت آسمانها و زمین و اختلاف زبانها و گویشها و اختلاف در رنگ پوست مردم است. همانا در این موارد نشانه هایی برای دانشمندان آشکاراست.
این ناهمگونی شکلهای مردم، یا اختلاف در رنگ و زبانشان طبق فرمایش امام صادق ( علیه السلام) در کتاب توحید مفصل به دلیل معاملاتی است که در میان ایشان جریان دارد و آنها باید یکدیگر را با آن ویژگی ها بشناسند. همچنین به اعتقاد امام علی (علیه السلام) رنگارنگی پرهای طاووس، سبب بروز احساسی همچون«تکبر» در وی می شود. ایشان در خطبه 164 در نهج البلاغه می فرمایند:
... کانه قلع داری عنجه نوتیه، یختال بالوانه... .
گویا آن دُم، مانند بادبان کشتی است که کشتیبان، آن را از جانبی به جانبی می گرداند، و او به رنگهایش تکبر نموده ،به خود می نازد.
اینگونه است که علم روانشناسی امروزه ثابت کرده است که هر کدام از رنگها نشانه یا درمان هستند و می توانند در ایجاد جاذبه و دافعه، توازن و تعادل بین ذرات عالم موثر باشند. حتی گاهی همین رنگها راز دل خلایق را رو می کنند، به گونه ای که علاقه هر شخص به رنگی خاص حکایت از شخصیت درونی و ذوق او دارد. پس ما را بر آن می دارند که تا از دیدن این همه نظم در خلق موجودات، فتبارک بر زبان جاری کنیم.
گفته شده است که رنگهای روشن، شادی آفرین و رنگهای تیره غم انگیز هستند. رنگ قرمز، تقویت کننده و محرک است. پزشکان قرون وسطی، نور قرمز را در معالجه آبله و سرخک و مخملک و بسیاری از بیماریهای پوستی به کارمی بستند. اشتهاآور نیز است و مناسب استفاده در وسایل آشپزخانه. روستائیان نیز به اینگونه رنگها بیشتر تمایل دارند.
رنگ سبز، آرامش دهنده و استراحت دهنده است ،و شهرنشینان معمولاً رنگهای سردی، مثل آبی و سبز را می پسندند. رنگ زرد ،بسیاری از حشرات را دور می کند و حال آنکه اکثر گلها به جهت وجود رنگهای مشتق از قرمز، جاذب زنبورند. قابل توجه است که اگر این گلها در دامنه تپه ای قرمز رنگ وجود داشته باشند ،زنبورها به یقین در یافتن مسیر خود به سمت گلها دچار مشکل و اشتباه می شوند!!
در بیمارستاهای روانی بیماران تندخو را تحت تاثیر مداوم رنگ آبی و بیماران منزوی و بی تحرک را با رنگ زرد مداوا می کنند، که این رنگ یک نوع حالت محرک ذهنی و هوشی نیز دارد ،و شدیداً موجب تقویت چشم است. خداوند این رنگ را برای تسکین و آرامش ناراحتی ها و ختسگی ها آفریده است .از این روست که پزشکان آن را برای اتاق بیماران تب دار تجویز می کنند (برگزیده از فصلنامه پژوهشی دانشور:ش21؛ رنگ و تربیت:ص64).
طبق تحقیقات جامعه شناسی در نهایت، رنگها نه تنها افراد را تحت تاثیر خود قرار می دهند، بلکه منجر به پیشرفت و یا رکود یک جامعه می شوند(رنگ وتربیت:ص19). با انتخاب ناصحیح رنگ در مکان خود و به کارگیری نادرست آن در محیطهای انسانی صدمات روحی شدیدی بر انسان وارد خواهد آمد (همان:ص26). «اصلاح املاء کودک با خط قرمز توسط معلم»، «چراغ قرمز هشدار دهنده برای رانندگان»، «سفید بودن پاکت شیر»،«رنگ آبی یا سبز روشن دیوارهای کلاس درس یا کتابخانه برای مطالعه بهتر» و«استفاده از پوشش سفید در عالم پزشکی و سبز برای بیماران» همه و همه ،مؤید این مطلب است که یک ارتباط تنگاتنگ بین نظام خلقت انسان و طبیعت وجود دارد. ولی در دنیایی ورای این طبیعت،«حقیقت» چیز دیگری است. حقیقتی که مولانا آن را اینگونه بیان می کند:
ندارد رنگ آن عالم ولیک از تابه دیده
چو نور ازجام رنگ آمیز این سرخ وکبود آمد

رنگ آبی:
 

آنجا که خداوند متعال فرمود:
«فالق الاصباح و جعل اللیل سکنا» (انعام:آیه96)؛ خداست شکافنده پرده صبحگاهان، و او شب را برای آسایش خلق قرار داد.
رنگ شناسان معتقدند: رنگ آبی تیره (رنگ شب)،‌ساختار آرامش و سکوت کامل دارد و تاثیر آرام بخشی در سیستم اعصاب بر جای می گذارد و فشار خون، نبض و تنفس را می کاهد و در عین حال بدن تجدید قوا می یابد (روانشناسی رنگها)، از این رو بعید نیست که یکی از دلایل تأکید اسلام برای تهجد و شب زنده داری نیز همین باشد. چرا که انسان در لباس شب از آرامشی بهره مند می شود که حتی اثرآن به معاش روز هم کشیده می شود. در اصل این رنگ یک رنگ مقدسی است که در بین مردم محترم شمرده می شود. گنبدها و مناره های آبی به مانند پلی بین زمین وآسمان محسوب می شوند (رنگ و تربیت:ص62).

رنگ زرد:
 

در سوره مبارکه بقره آیه 69 اشاره به درخواست قوم موسی شده است که:
«قالوا ادع لنا ربک یبین لنا ما لونها. قال: انه یقول انها بقره صفراء فاقع لونها تسر الناظرین»؛ گفتند از پروردگارت بخواه که رنگ گاو[که باید ذبح شود] را مشخص کند. خداوند فرمود: گاوی که به رنگ زرد خالص است به طوری که بینندگان را شادمانی و سرور می بخشد.
در عین حال در روانشناسی رنگها رنگ زرد نشاط آور و چشمگیر عنوان شده است و اثر آن به صورت روشنی و شادمانی و درخشانی ظاهر می شود(همان). رنگها در بسترهای مختلف معانی متفاوتی دارند، همچنان که در جای دیگری از قرآن کریم شراره های آتش به شتران زرد مو تشبیه شده اند، تا این زردی شدت و حِدّت شراره های آتش را به تصویرکشد ،و بر روان آدمی اثر گذارد.
«انها ترمی بشرر کالقصر کانه جملت صفر»؛(مرسلات:آیه32و 33) آن زبانه آتش مانند کاخی شراره می افکند گویی آن شراره (در بزرگی و رنگ) مانند شتران زرد موی است.
چنان که در دعایی از حضرت زهرا(سلام الله علیها) جهت درخواست نزول مائده آسمانی از خداوند برای خانواده اش آمده است که:
ان النبی دخل علی فاطمه(سلام الله علیها) فنظر الی صفار وجهها و تغیر حدقتا، فقال لها: یا بنیه، ما الذی اراه من صفار وجهک و تغیر حدقیتک؟ فقالت: یا ابه ان لنا ثلاثاً ما طعمنا طعاماً... .
پیامبر داخل شدند و دیدند که دخترشان روی زرد و چشمان بیمارگونه دارد. به او فرمودند: دخترم! چرا اینگونه ای؟ خانم حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمودند: پدر سه روز است که من و خانواده ام چیزی نخورده ایم ...(بحارالانوار:ج43ص73؛ تفسیر رازی: ج1ص463؛ تفسیر فرات:ص199).
در سنت پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیه السلام) به کفش سیاه و نعل زرد رنگ سفارش شده است، چنان که در روایتی از امام جعفر صادق(علیه السلام) وارد شده است که:
من السنه:الخف الاسود و النعل الصفراء (سنن النبی:ص132).
و از پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله) نقل شده است که:
بر تو باد به نعل زرد که چشم را جلا دهد و ذکر را سخت کند (محکم و قوی می کند) و غم را بر طرف نماید (حلیه المتقین:ص12و 13).
و از امام باقر نیز نقل شده است که:
کنا نلبس المعصفر فی البیت.
ما درخانه لباس زرد رنگ می پوشیم (سنن النبی:ص134).

 

 

 

 

 

   

 


اختلالاتی که با بازی درمانی درمان می شوند

    نظر

انواع اختلالاتی     را که ریشه در احساسات و هیجانات کودک ، سازگاری او با محیط و ... دارند، می‌توان     با این روش درمان کرد    . افسردگی کودکان ، ترسهای کودکان ، مشکلات رفتاری که ریشه اضطرابی دارند شب ادراری ، ناخن جویدن ، دروغ گفتن ، پرخاشگری و ... را می‌توان با استفاده از این روش حل کرد.

 

بازی درمانی، اغلب برای درمان کودکان ناسازگار و کسانی که نسبت به حل مسائل مربوط به سازگاری مشکل دارند، استفاده می شود. بازی درمانی روشی است که به وسیله آن، ابزارهای طبیعی بیان حالت کودک، یعنی بازی، به عنوان متد درمانی وی به کار گرفته می شوند تا به کودک کمک کند فشارهای احساسی خویش را تحت کنترل قرار دهد.

 

همچنین این روش در مورد کودکان سه تا هشت ساله به کار می رود که مشکلات خانوادگی (مانند طلاق والدین) دارند، ناخن می جوند، دچار شب ادراری اند، اختلال رفتاری دارند، بیش فعالند، در روابط گروهی موفق نیستند یا قربانی سوءاستفاده از کودکان شده اند.

 

درمانگرانی که از بازی درمانی استفاده می کنند، معتقدند این روش به کودک اجازه می دهد جهان را در مقیاسی کوچک تر با دستان خود بسازد و تحت نفوذ خود درآورد؛ کاری که در محیط پیرامون هر روز کودک امکان پذیر نیست.

 

در مقوله بازی درمانی، می توان به دو نوع بازی درمانی فعال و غیرفعال اشاره کرد.

 

نوعی از بازی که در آن به کودک تعدادی اسباب بازی انتخاب شده داده می شود و درمانگر خود جهت تشویق کودک برای به نمایش درآمدن صحنه های آسیب زای مشخصی، وارد بازی می شود، بازی درمانی فعال نامیده می شود.

 

بازی درمانی غیرفعال همزمان با بازی درمانی فعال گسترش یافته است و در بازی درمانی غیرفعال، درمانگر بازی کودک را محدود نمی کند، در عوض به نظر می رسد فقط در اتاق با کودک بنشیند و همان گونه که کودک محو در بازی است، درمانگر نیز به تدریج تلاش می کند بخشی از بازی کودک شود. کودک همیشه اجازه دارد بازی را رهبری کند، حتی اگر نهایتاً لازم باشد درمانگر چند مورد تجزیه و تحلیل ساده از رفتار را بیان کند. به طور کلی بازی درمانگر غیرفعال معتقد است مهم ترین عامل برای تغییر اختلال عاطفی کودک، قبول همراه با درک بیانات و احساسات کودک است. کودک قادر خواهد بود، احساس اضطراب، خصومت و ناامنی خود را با شتاب خاص خود از طریق بازی بیان کند.

 

از آنجا که درمانگر غیرفعال به کودک اجازه انتخاب راه را می دهد، هیچ گونه محدودیتی در مورد چگونگی انتخاب اسباب بازی ها برای کودک وجود ندارد. کودک می تواند با هر نوع اسباب بازی که علاقه مند باشد بازی کند و محدود به بازی با خانواده عروسکی نیست. در نتیجه انتخابی چنین وسیع از اسباب بازی ها و عکس العمل پذیرفته شده و غیرفعال درمانگر، لازم نیست همه بازی های کودک دارای ارزش عاطفی و سمبلیک قوی باشند. نیمی از بازی ها، اجرای مجدد فعالیت های ساده تجربیات روزانه کودک هستند.

 

در محیط بازی درمانی، کودک با وسایل و اسباب بازی هایی که گلچین شده اند مشغول به بازی می شود و مربی بدون هیچ گونه اظهار عقیده یی، تنها به مشاهده عمیق رفتار و عملکرد و صحبت های کودک می پردازد و به این ترتیب است که کودک احساسات پنهانش را به سطح می آورد تا بتواند با آنها روبه رو شده و بر آنها غلبه کند.

 

اصول اولیه یی که درمانگران حین بازی درمانی رعایت می کنند؛

 

- ترغیب نمی کنیم؛ مثلاً نمی گوییم «اطمینان دارم که تو این کار را انجام می دهی.»

 

- حمایت نمی کنیم؛ مثلاً نمی گوییم «من به تو کمک می کنم تا تو این کار را انجام دهی.»

 

- فشار وارد نمی کنیم؛ مثلاً نمی گوییم «سعی کن مثل دیگران این کار را انجام دهی.»

 

- در اتاق بازی بچه آزاد است تا هر کاری که خواست انجام بدهد و هر بازی که انتخاب کرد، بکند. اولین مکالمه از سوی بچه شروع می شود و درمانگر، گفتار بچه را عیناً فقط با تغییر ضمایر و افعال به خودش برمی گرداند.

 

- اگر مکالماتی بین مربی و کودک در اتاق بازی انجام می شود نباید جلوتر از احساس کودک باشد چون این دخالت در تبیین احساس درونی کودک است. مثلاً کودک می گوید من در اینجا از انجام هیچ کاری نمی ترسم و هرکاری که می خواهم انجام می دهم. مربی رو به کودک کرده و می گوید؛ تو اینجا از انجام هیچ کاری نمی ترسی و هر کاری که دوست داری انجام می دهی (ولی در بیرون، مقررات به تو اجازه چنین کاری نمی دهند). این جمله واپسین در واقع دخالت در تبیین احساسات کودک است و نباید در اتاق بازی درمانی گفته شود.

 

- در مواقعی هم درمانگر نباید سکوت کند، مثلاً زمانی که کودک در شخصیت خود شک کرده و می گوید؛ «من خیلی عروسک بازی را دوست دارم، من همیشه دوست داشتم یک دختر بودم.» در چنین لحظه یی مربی باید شخصیت و هویت کودک را برایش قطعی کرده و بگوید؛ «تو دوست داشتی دختر باشی در حالی که یک پسری.»

 

- در مواردی که کودک عمل تخریبی را در اتاق بازی انجام می دهد، رفتار مربی بسیار مهم است. اصولاً کودکان در چنین شرایطی به صورت مربی یا درمانگر نگاه می کنند تا عکس العمل او را دریابند. جمله یی که درمانگر می تواند بگوید این است که؛ «تو فکر می کردی من برای این کار تو را سرزنش می کنم، مگر نه؟» و مددجو می فهمد که شما در اینجا این کار را انجام نمی دهید، در حالی که آن کار غلط بوده است و شما نباید در آن مقطع مانع او شوید

 


انواع مشکلات رفتاری و روانی کودکان

    نظر

مادر مهدی از دروغ گفتن های زیاد دخترش کلافه شده و دردور هم نشینی های دوستانه ای که با دیگر مادران دارد از این مساله به عنوان مشکل رفتاری کودکش یاد می کند. از طرف دیگر مادر امیر از زودرنجی فرزندش شکایت دارد. مادر فرزاد هم…. خلاصه از این درددلها زیاد است. ( مطالبی درباره فرار از مدرسه - هراس از مدرسه - کمروئی -زودرنجی - دروغگویی )

 

کودکان دنیای پر رمز و رازی دارند و به همین خاطر است که محققان علوم رفتاری بیکار ننشسته‌اند . آنها به دنبال ریشه های رفتارهای نابهنجار کودکان و راههای برخورد درست با آن می گردند. مشکلات رفتاری کودکان در سنین مدرسه که گاهی نتیجه اجتناب ناپذیر فقر، جهل، نابسامانی‌های خانوادگی و کاستی های فرهنگی است، بی تردید مانع رشد و بالندگی آنان است و به همین دلیل پیشگیری و درمان این مشکلات بی اندازه اهمیت دارد. این مقاله به برخی مشکلات رفتاری شایع کودکان و راههای مقابله با آن توجه دارد:
فرار از مدرسه
طبق تعریف فرار از مدرسه یعنی کودک به قصد مدرسه رفتن از منزل خارج می شود ولی به جاهای دیگری غیر از مدرسه می رود و یا پس از ورود و گاهی پس از ماندن مختصری در مدرسه بدون هماهنگی با معلمان از آنجا بیرون می رود.
بسیاری از کودکان فراری از مدرسه احتمالا متعلق به خانواده های از هم گسیخته و یا دارای والدین و خواهر و برادران بزهکار هستند. عده ای هم بر اثر تغییر مکرر مدرسه و یا رد شدن از مدرسه بیزار می شوند. این مشکل اخیر که در پسران بیش از دختران مشاهده می شود گاهی نشانه ای است از وجود اشکال در برنامه های مدرسه و گاهی علامت ناسازگاری کودک است. لذا درمان آن مستلزم اقدام در هر دو زمینه مذکور است.

فرار از مدرسه


هراس از مدرسه
هراس از مدرسه با گریز از آن تفاوت دارد. مدرسه گریزان معمولا به تناوب از مدرسه غایب می‌شوند و پدر و مادرشان از موضوع اطلاعی ندارند در حالی که در هراس از مدرسه کودک معمولا به طور پیوسته و طی دوره های طولانی به مدرسه نمی رود و والدین از نرفتن به مدرسه و ماندن او در خانه آگاهی دارند.
مدرسه گریزان بر عکس کودکانی که از مدرسه هراس دارند معمولاً شاگردانی تنبل اند که به سایر اختلال های رفتاری مثل دروغگویی هم دچارند. مطالعات انجام شده نشان می دهد که هراس از مدرسه در کمتر از یک درصد کودکان مشاهده می شود.
رایج ترین تصوری که درباره هراس از مدرسه وجود دارد این است که مادر و کودک به گونه‌ای شدید به یکدیگر وابسته اند.
وابستگی شدید کودک این ترس را در او به وجود می آورد که امکان دارد برای خود یا مادرش اتفاقی روی دهد و لذا ماندن کودک در خانه نیازها و اضطراب های هر دو را برطرف می کند. سعی در کاهش اضطراب جدا شدن از مادر یا اضطراب محیط واقعی مدرسه در راس فعالیت های درمانی در این اختلال است.


کمرویی و انزواطلبی
کمرویی و انزواطلبی از جدی ترین مشکلات کودکان است. انزوا و دوری از دوستان و همسالان در اوایل زندگی کودک را در معرض خطر ناسازگاری های بعدی قرار می دهد کودکان انزوا طلب هر چند برای والدین و معلمین خود هیچ گونه ناراحتی ایجاد نمی کنند. ولی به سبب رنج ناشی از احساس نا امنی پیوسته به دنیای درون خویش پناه می برند و به مرور از اجتماعی شدن فاصله می گیرند. چه بسا بعضی از آنان به بیماریهای روانی هم دچار شوند.
کودک منزوی نیاز دارد که احساس کند عضو با ارزش یک گروه است او اگر در فعالیت های زندگی ارضا شود نیازی به عقب نشینی به میدان رویاهای خویش نخواهد داشت.
از این رو برای درمان این مشکل معلمان و والدین کودک باید توجه داشته باشند که کودک کمرو و منزوی دارای توانایی ها و شایستگی های ویژه ای است که با راهنمایی و تشویق می‌توان آنها را ظاهر کرد و این تاثیر بسزایی در اجتماعی شده کودک و پیوستن به جمع دوستان دارد.


زودرنجی و حساسیت فوق العاده
حساسیت مبرم کودک به تایید اجتماعی از سوی افراد مختلف بویژه والدین ، همسلان و معلمان زودرنجی را در او پدید می آورد. زودرنجی از مشکلات رفتاری رایج بین کودکان دبستانی است.
روان شناسان نقطه اوج حساسیت پسران را سن 11 سالگی و دختران را تا دوره بلوغ می دانند.
زودرنجی کودک تا حدودی مربوط به تمایل زیاد کودک به پذیرش اجتماعی است.
گرایشی که او را شدیدا در معرض نگرش های بزرگسالان و اعضای گروه همسن خود قرار می‌دهد . علاوه بر این زودرنجی و حساسیت شدید شیوه ای مؤثر برای جلب موافقت و تسلیم والدین است . کودک بزودی کشف می کند که برای رسیدن به هدف خویش دعوا و مرافعه و منفی گرایی سلاحهای نامناسبی هستند و کمتر نتایج مطلوبی به بار می آروند در حالی که زودرنجی و ابراز غم و گوشه گیری بعد از مشاهده یک پدیده نامطلوب موجب می شود والدین از این که کودک خویش را آزده اند احساس ناراحتی کنند و در نتیجه کوشش کنند کارها را بر وفق مراد او انجام دهند. توجه به این نکته مهم پادزهر زودرنجی کودک است و بعد از مدتی باعث می شود کودکی که شرطی شده است از رفتارهای نابهنجار دست بردارد.
دروغگویی
تا 3، 4 سالگی دروغ به مفهومی که برای بزرگسالان مطرح است در کودکان وجود ندارد. اما از 4 سالگی به بعد تدریجاً بر اثر دخالت عوامل محیطی و تربیت نادرست دروغ و دروغگویی به معنای واقعی در کودک شکل می گیرد و گاه آنقدر شدید می شود که به صورت بیماری در می آید. این قبیل کودکان به علت جلب تحسین و تمجید دیگران و فرار از تنبیه یا نارضایتی والدین مخصوصاً نسبت به کارهای مدرسه به دروغ متوسل می شوند.
همچنین احساس ناامنی در منزل و فقدان محبت والدین سختگیری های زیاد و مشکلات خانوادگی نیز از عواملی هستند که به دروغگویی کودکان کمک می کنند. به طور کلی بیشتر دروغها به دلیل ترس از مجازات و نیز مورد مخالفت و استهزای دیگران واقع شدن گفته می شود.
درمان دروغگویی در رفتار درست با کودکان نهفته است . اگر والدین با فرزندان خود دوست باشند، اگر خانواده کانون عطوفت و مهربانی باشد و همواره راستی و صداقت محور توجه قرار گیرد اگر با تخلف کودکان منطقی برخورد شود و بالاخره اگر والدین خود الگوی دروغ پردازی کودکان نباشند مشکلی در این زمینه وجود نخواهد داشت.


اصول و فنون بازی درمانی

    نظر

بازی درمانی یکی از روشهای مؤثر در درمان مشکلات رفتاری و روانی کودکان است. بطور کلی بازی نقش مؤثری در رشد کودک دارد و در خلال بازی می‌توان به بسیاری از ویژگیها ، مسائل و رشد کودک پی برد. بازیهای کودکان مختلف و نوع ویژگیهایی که از خود ظاهر می‌سازند تفاوتهایی با یکدیگر دارند. هر چند نوع بازیها در گروههای سنی و بچه‌های گروه سنی مشترکاتی دارد، اما نوع شرکت کودک در بازی اهمیت ویژه دارد. بازی درمانگر در واقع از موقعیت بازی برای ایجاد ارتباط با کودک استفاده می‌کند و تلاش می‌کند به تخلیه هیجانی او و حل و فصل مشکلات او در زندگی عادی‌اش بپردازد. ویرجبینا و اسلاین از بازی درمانگران مطرح در این زمینه هستند.

مقدمه

بازی درمانی یکی از روشهای مؤثر در درمان مشکلات رفتاری و روانی کودکان است. بطور کلی بازی نقش مؤثری در رشد کودک دارد و در خلال بازی می‌توان به بسیاری از ویژگیها ، مسائل و رشد کودک پی برد. بازیهای کودکان مختلف و نوع ویژگیهایی که از خود ظاهر می‌سازند تفاوتهایی با یکدیگر دارند. هر چند نوع بازیها در گروههای سنی و بچه‌های گروه سنی مشترکاتی دارد، اما نوع شرکت کودک در بازی اهمیت ویژه دارد. بازی درمانگر در واقع از موقعیت بازی برای ایجاد ارتباط با کودک استفاده می‌کند و تلاش می‌کند به تخلیه هیجانی او و حل و فصل مشکلات او در زندگی عادی‌اش بپردازد. ویرجبینا و اسلاین از بازی درمانگران مطرح در این زمینه هستند.

اصول بازی درمانی

اسکلاین در سال 1982 اصول پایه‌ای را برای اجرای روش بازی درمانی معرفی می‌کند و معتقد است بدون رعایت این اصول رابطه و شرایط اولیه برای بازی درمانی ایجاد نخواهد شد.


  • درمانگر باید به توسعه یک رابطه گرم و دوستانه با کودک بپردازد. این رابطه اهمیت شایان توجهی بر مؤثر بودن این روش خواهد شد. شاید درمانگر ناچار شود برای ایجاد چنین رابطه‌ای ویژگیهایی را در موقعیت بازی بپذیرد. همانطور که در شیوه‌های روان درمانی بزرگسالان ایجاد رابطه مفید بسیار ضروری و در واقع اساس کار است، در بازی درمانی کودکان نیز ایجاد چنین رابطه‌ای گام اول در شروع درمان است و بدون آن هیچ پیشرفت در کار درمان بوجود نخواهد آمد.

  • درمانگر پذیرش بدون قید و شرط از کودک داشته باشد. به عبارتی کودک بدون در نظر گرفن ویژگیهای خوب و بدی که دارد یا کارهای خوب و بدی که دارد مورد پذیرش قرار بگیرد. عکس این حالت زمانی اتفاق می‌افتد که درمانگر والدین یا اطرافیان به کودک چنین می‌گویند. چون این کار بد را انجام دادی دیگر دوستت ندارم، گفتن چنین مطالبی به کودک یا ایجاد شرایطی که چنین پیغامی را به کودک برساند، در کودک احساس پذیرش بدون قید و شرط را خدشه‌دار می‌سازد. کودک لازم است احساس کند او را بدون در نظر گرفتن کارهایش دوست دارند، او موجود ارزشمندی است و اگر تنبیهی اتفاق می‌افتد کاری که توسط او انجام گرفته زشت بوده و نه شخصیت او. بر این اساس درمانگر تلاش می‌کند در طول جریان بازی درمانی چنین احساسی را در کودک زنده کند.

  • باید شرایط و موقعیتی حاکی از احساس آزادی برای کودک بوجود بیاید. بازی درمانگر این کار را با کنار گذاشتن روشهای محدود کننده سخت گیرانه انجام می‌دهد، تا کودک احساس آزادی کند. این آزادی ، آزادی در عمل و رفتار و همچنین آزادی در احساس را شامل می‌شود. بطوری که بتواند احساست خود را بدون احساس محدودیت ظاهر سازد. به عنوان یک مثال در یک جلسه بازی درمانی کودک چنین آزادی را احساس می‌کند که عروسک کوچکی را که نمادی از برادر کوچکتر است، مفصلا کتک بزند.

  • درمانگر حضور فعال و عملکرد سریعی در جریان درمان دارد. بر حسب شرایط و موقعیتهایی که پیش می‌آید رفتارهایی که از کودک سر می‌زند به موقع وارد عمل می‌شود و با مداخله مثلا تفسیر احساسات و استفاده از رفتارهای جایگزین به کودک کمک می‌کند.

  • درمانگر تواناییهای کودک را مهم و با اهمیت می‌شمارد و تلاش می‌کند و در فرصتهای مناسب از آنها برای حل مشکل استفاده کند. درمانگر برای این کار باید تلاش زیادی در جهت شناخت کودک و بویژه تواناییهای او انجام دهد و زیرکانه از این تواناییها به نفع کودک استفاده کند. به عبارتی به صورت فعالانه‌ای کودک را در جریان درمان شرکت می‌دهد و با تأکید بر مهارتهای او ، او را در جریان درمان بطور مسئولانه هدایت می‌کند.

  • در شرایطی که در جریان بازی درمانی ایجاد می‌شود بیشترین نقش اولیه را کودک ایفا می‌کند. کودک شرایط بازی را می‌سازد و بازی درمانگر به عنوان هدایت کننده و تفسیر کننده روشهای او را پیگیری می‌کند. درمانگر هیچ نوع بازی و شرایطی را برای کودک القا نمی‌کند و کودک را آزاد می‌گذارد تا به بازی بپردازد و درمانگر آن هوشیارانه بازی او را مورد بررسی قرار می‌دهد و از آن برای درمان کودک استفاده می‌کند.

  • درمانگر تلاش نمی‌کند که فرآیند درمان را سرعت ببخشد. بازی درمانی به صورت تدریجی ادامه و گسترش می‌یابد تا به نتیجه مورد نظر برسد.

  • در کنار آزادی و اختیار عمل که کودک در جریان بازی دریافت می‌دارد محدودیتهایی تنها با هدف نزدیک سازی درمان به دنیای واقعی اعمال می‌شود و توجه کودک را به مسئولیت خود و احساسات خود جلب می‌نماید.

موقعیت مناسب برای بازی درمانی

بازی درمانی معمولا در کلینیکهای مشاوره و درمانی که مجهز به اتاق بازی کودک هستند، انجام می‌گیرد. در این اتاقها فضای مناسب و اسباب بازیهای مناسب برای بازی قرار داده می‌شود. اما در هر حال بازی درمانی را در هر مکانی که مجهز به یکسری وسایل مورد نیاز برای بازی باشد که رفتار عمل کودک را محدود ننماید، می‌توان انجام داد. این روش گاه در مهد کودکها و مدارس نیز ممکن است انجام شود.

کدام اختلالات با روش بازی درمانی می‌توانند درمان شوند؟

انواع اختلالاتی را که ریشه در احساسات و هیجانات کودک ، سازگاری او با محیط و ... دارند، می‌توان با این روش درمان کرد. افسردگی کودکان ، ترسهای کودکان ، مشکلات رفتاری که ریشه اضطرابی دارند شب ادراری ، ناخن جویدن ، دروغ گفتن ، پرخاشگری و ... را می‌توان با استفاده از این روش حل کرد.